رحلت پیامبراکرم(ص) وشهادت امام حسن(ع)تسلیت باد

يكى از شاخصه هاى پر اهميت در پيشرفت اسلام اخلاق نيك و كلام‏ دلاويز و پرجاذبه پيامبر اكرم (ص) با انسان‏ها بود، اين خلق نيكوتا بدان حدى بود كه معروف شد سه چيز در پيشرفت اسلام نقش به‏سزايى داشت:

1- اخلاق پيامبر (ص)

2- شمشير و مجاهدات حضرت على (ع)

3- انفاق ثروت حضرت خديجه (س)

در سيره عملى پيامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نيك و زيبا وجوددارد كه هر كدام نشانگر قطره‏اى از اقيانوس عظيم حسن خلق آن‏حضرت است، همان گونه كه خداوند با تعبير «و انك لعلى خلق‏عظيم; و همانا تو اخلاق عظيم و برجسته‏اى دارى‏» به اين مطلب‏اشاره فرموده است.

نظر شما را به چند نمونه از آن‏ها جلب‏مى‏كنيم:

نمونه‏هايى از اخلاق پيامبر (ص)

**عدى بن حاتم مى‏گويد: «هنگامى كه خواهرم سفانه به اسارت‏سپاه اسلام درآمد و من به سوى شام گريختم، پس از مدتى خواهرم ‏با كمال وقار و متانت ‏به شام آمد و مرا در مورد اين كه‏گريخته‏ام و او را تنها گذاشتم سرزنش كرد، عذرخواهى كردم، پس‏از چند روزى از او كه بانويى خردمند و هوشيار بود، پرسيدم:«اين مرد (پيامبر اسلام) را چگونه ديدى؟» گفت: «سوگند به‏خدا او را رادمردى شكوهمند يافتم، سزاوار است كه به اوبپيوندى كه در اين صورت به جهانى از عزت و عظمت پيوسته‏اى‏».

 

با خود گفتم به راستى كه نظريه صحيح همين است، به عنوان پذيرش‏اسلام، به مدينه سفر كردم، پيامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به‏محضرش رسيدم، سلام كردم، جواب سلامم را داد و پرسيد:كيستى؟ عرض كردم عدى بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به‏سوى خانه‏اش برد، در مسير راه با اين كه مرا به خانه مى‏برد،بانويى سالخورده و مستضعف با او ديدار كرد، اظهار نياز نمود،پيامبر (ص) به مدتى طولانى در آنجا توقف كرد و آن بانو را درمورد تامين نيازهايش راهنمايى فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا اين شخص پادشاه نيست.»

سپس از آن جا گذشتيم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پيامبر (ص) از من استقبال وپذيرايى گرمى نمود، زيراندازى كه از ليف خرما بود، نزدم آورد و به من فرمود: بر روى آن بنشين. گفتم: بلكه شما بر آن‏بنشينيد. فرمود: نه، شما بر آن بنشين، خود آن حضرت بر روى‏زمين نشست، با خود گفتم: اين نيز نشانه ديگر كه آن حضرت،پادشاه نيست. سپس مطلبى از دينم را كه راز پوشيده بود بيان‏فرمود، دريافتم كه او بر رازها آگاهى دارد، و فهميدم كه‏پيامبر مرسل مى‏باشد، بيانات و پيشگوييها و مهربانى‏هايش مراشيفته‏اش كرده و همانجا مسلمان شدم.»

**مهربانى و اخلاق نيكوى پيامبر (ص) در حدى بود كه امام صادق (ع)فرمود:روزى رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعت‏خواند، مردم بسيارى به‏او اقتدا كردند، ولى آن‏ها ناگاه ديدند آن حضرت بر خلاف معمول‏دو ركعت آخر نماز را با شتاب تمام كرد (مردم از خودمى‏پرسيدند، به راستى چه حادثه مهمى رخ داده كه پيامبر (ص)نمازش را با شتاب تمام كرد؟!) پس از نماز از پيامبر (ص)پرسيدند: «مگر چه شده؟ كه شما اين گونه نماز را (با حذف‏مستحبات) به پايان بردى؟» پيامبر (ص) در پاسخ فرمود:«اما سمعتم صراخ الصبى; آيا شما صداى گريه كودك رانشنيديد؟» معلوم شد كه كودكى در چند قدمى محل نمازگزاران‏گريه مى‏كرده، و كسى نبود كه او را آرام كند، صداى گريه او دل‏مهربان پيامبر (ص) را به درد آورد، از اين رو نماز را با شتاب‏تمام كرد، تا كودك را از آن وضع بيرون آورده، و نوازش نمايد.

 

**عبد الله بن سلام از يهوديان عصر پيامبر (ص) بود، عواملى ازجمله جاذبه‏هاى اخلاق پيامبر (ص) موجب شد كه اسلام را پذيرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستى از يهوديان به نام‏«زيد بن شعبه‏» داشت، عبدالله پس از پذيرش اسلام همواره زيدرا به اسلام دعوت مى‏كرد، و عظمت محتواى اسلام را براى او شرح‏مى‏داد بلكه به اسلام گرويده شود، ولى زيد هم چنان بر يهودى‏بودن خود پافشارى مى‏كرد و مسلمان نمى‏شد.

 

عبدالله مى‏گويد: روزى‏به مسجدالنبى رفتم ناگاه ديدم، زيد در صف نماز مسلمانان نشسته‏و مسلمان شده است، بسيار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسيدم «علت‏مسلمان شدنت چه بوده است؟» زيد گفت: تنها در خانه‏ام نشسته‏بودم و كتاب آسمانى تورات را مى‏خواندم، وقتى كه به آياتى كه‏در مورد اوصاف محمد (ص) بود رسيدم، با ژرف‏انديشى آن را خواندم‏و ويژگى هاى محمد (ص) را كه در تورات آمده بود به خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر آن است كه نزد محمد (ص) روم و او رابيازمايم، و بنگرم كه آيا او داراى آن ويژگى‏ها كه يكى از آنها«حلم و خويشتن‏دارى‏» بود هست‏يا نه؟ چند روز به محضرش رفتم،و همه حركات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقيق خود قراردادم، همه آن ويژگى‏ها را در وجود او يافتم، با خود گفتم تنهايك ويژگى مانده است، بايد در اين مورد نيز به كند و كاو خودادامه دهم، آن ويژگى حلم و خويشتن‏دارى او بود، چرا كه درتورات خوانده بودم: «حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان‏هرچه به او جفا كنند، از او جز حلم و خويشتن‏دارى نبينند.»

 

سیره تربیتی امام حسن مجتبی (ع)

در سیره تربیتی امام حسن(ع) مسائل تربیتی و نكات باریك روان شناختی قابل توجهی دیده می‏شود كه می‏تواند به عنوان الگو و روش صحیح تعلیم و تربیت كودكان مطرح شود و بهترین فنون پرورش كودكان برای والدین و مربیان است.

بر اساس روش تربیتی امام مجتبی(ع) بعد از این كه به زمینه‏ها و بسترهای مناسب در تعلیم و تربیت پرداخته شد، با ایجاد ارتباط عاطفی و بكارگیری شیوه‏های صحیح تربیتی به رشد و پرورش فرزندان اقدام می‏شود.

در این شیوه مسائل اساسی و ریشه‌دار تربیت، عوامل و نقش آفرینان در این صحنه، شیوه‏های اصلاح رفتار و جلوگیری از لغزش‏ها، صفات و شرائط مربیان برتر، راههای مقابله با مشكلات و حل آنان، تربیت دینی، اهمیت الگو و سرمشق، موانع و آفات تربیت، اهمیت خانواده و نقش بنیادی والدین از جمله مواردی است كه مورد توجه قرار گرفته است كه برخی از آنان در این مقاله مورد بررسی قرار می‏گیرد.

اهمیت تربیت

 

انسان موجودی ترقی خواه و دارای استعداد كمال است و برای سیر تكاملی خویش لازم است با پیروی از یك روش تربیتی قوی و كامل تلاش نماید و در كنار پرورش جسم در تعالی روح خود و فرزندانش نیز كوشا باشد و گرنه ماهیت انسانی‏اش را از دست خواهد داد. امام حسن مجتبی(ع) در مورد اهمیت تربیت معنوی و روحی می‏فرماید: «عجبت لمن یتفكّر فی مأكوله كیف لایتفكّر فی معقوله فیجنّب بطنه مایؤذیه و یودع صدره ما یردیه؛ تعجب می‏كنم از فردی كه در غذای جسمانی خود فكر می‏كند (كه سالم و بهداشتی و پاكیزه باشد) اما در غذای روح و جان خویش نمی‏اندیشد»، در نتیجه شكم خود را از غذاهای زیانبخش حفظ می‏كند ولی برایش اهمیتی ندارد كه افكار پلید و ناپسند در روان او وارد شده و وجودش را در معرض افكار پست و انحرافی قرار دهند.

نقش آفرینان در تربیت عبارتند از :

والدین ، دوستان ، معلم و مربی ، محافل عمومی و مذهبی

 

شیوه های رفتاری نمونه از اخلاق تربیتی امام (ع) :

والدین و مربیان مهمترین آموزه‏های تربیتی را می‏توانند با اعمال شایسته خویش در وجود فرزندان پدید آورند. زیرا آموزه‏های رفتاری بطور غیر مستقیم و ناخود آگاه در نهاد نونهالان تأثیر می‏گذارد. اگر آنان فقط به گفتارها و توصیه‏های خالی از عمل بسنده كنند ممكن است كودكان در دل خود این ابیات را زمزمه كنند كه:

پندم چه دهی نخست خود را

محكم كمری ز پند بربند

چون خود نكنی چنان كه گویی

پند تو بود دروغ و ترفند

با مروری كوتاه به سیره عملی امام مجتبی(ع) بهره‏گیری از این شیوه را به روشنی مشاهده خواهیم كرد كه تمام كمالات اخلاقی و معنوی و انسانی در سراسر زندگی آن حضرت به چشم می‏خورد. عفو و گذشت، حلم و بردباری، تواضع و فروتنی، عبادت و راز و نیاز كرامت و بخشش و سایر خصلت‏های ویژه انسانی در زندگی آن حضرت مشهود است. نمونه‏ای از سیره عملی آن حضرت را با هم بخوانیم:

 

یكی از غلامان خدمتگزار حضرت امام حسن(ع) مرتكب جنایتی شد كه سزاوار كیفر بود. حضرت دستور داد تا وی را تنبیه نمایند. غلام خطاكار در آن لحظه پیش‌دستی كرد و خطاب به امام (ع) این آیه را قرائت نمود: و العافین عن النّاس؛ انسانهای وارسته از خطای گنهكاران عفو می‏كنند. حضرت فرمود: بخشیدم. غلام ادامه داد و اللّه یحبّ المحسنین؛ خداوند نیكوكاران را دوست دارد. امام فرمود: ترا در راه خدا آزاد كردم.

 

منبع :سایت http://www.aviny.com

ثبت دیدگاه شما راجع به این مطلب     

       


منوی اصلی
ارتباط با ما

قمصر قطعه ای از باغ بهشت

قمصر-خیابان شهید بهشتی-ساختمان شهرداری قمصر

تلفن تماس :    55642424  و55642345-031

نمابر :      55642334-031